زینت دختر حیا و عفت است عفت و عصمت قرین عزت است
دختری کان بی حیا و عفت است غوطه ور در منجلاب ذلت است
گل بود تا در حجاب غنچگی ایمن است از آفت پژمردگی
غنچه نشکفته کی پژمرده است حافظ پژمردگی پس پرده است
یا که بودی تا گهر اندر صدف بی شک آن محفوظ ماندی در صدف
چون که گردید از صدف گوهرعیان خویش را بیند به دست زرگران
زرگران مشاطگان گوهرند گوهران را خوب آرایش کنند
گه دهندی زینت انگشتری گوهران را گاه چیز دیگری
تا که آرایش شدند این گوهران تازه می افتند دست این و آن
آری آری این گلان و گوهران پند و اندرزی است بهر دختران
پس بیا ای دختر عفت شمار خویش را محفوظ اندر پرده دار